خلاصه داستان : این فیلم داستانی واقعی و ناگفته را در مورد رپر، بازیگر، شاعر و فعال آمریکایی "توپاک شکور" بازگو میکند.

خلاصه داستان : در پيتسبورک، آسیب شناس ماهری به نام دکتر بنت اومالو حقيقتی را درباره ضربه مغزی در بازيکنان فوتبالی که دچار صدمات مغزی مکرر در طول بازی نرمال میشوند، کشف میکند.

خلاصه داستان : معلمی به نام کلیر به تازگی به دلیل اینکه همسرش به وی خیانت کرده از او جدا شده و اوضاع مناسب روحی ندارد. در این حین یک همسایه جدید جوان به نام نوح به عنوان همسایه در کنار منزل او اقامت می کند و خیلی طول نمی کشد تا کلیر از این پسر جوان خوشش بیاید، اما...

خلاصه داستان : «جیک» (واشینگتن) شش سال است که به جرم کشتن تصادفی همسرش در یک دعوای خانوادگی زندانی است. رئیس خشن زندان، «وایات» (بیتی) به او می گوید کاری خواهد کرد که مدت حبس «جیک» کوتاه شود، به این شرط که از پسرش «جیزس» (آلن) که بهترین بازیکن بسکت بال مدرسه و ناحیه است، بخواهد تا به دانشگاه محل تحصیل فرماندار بپیوندد و …

خلاصه داستان : داستان این سریال در مورد جراحی جوان مبتلا به اوتیسم می باشد که در بخش جراحی اطفال یک بیمارستان معتبر استخدام می شود. حال این سوال بوجود می آید،آیا فردی که توانایی ارتباط با مردم را ندارد،عملا می تواند جان آنها را نجات دهد؟

خلاصه داستان : "الیزابت مک کورد" استاد دانشگاه و تحلیلگر سابق سی آی ای است که به دلایل اخلاقی این شغل را کنار گذاشته ؛ وی یک زن زیرک و مصمم است که به تازگی به عنوان وزیر امور خارجه منصوب شده و باید همزمان با مذاکرات و دیپلماسی بین المللی با مسائل داخلی خود در خانه اش دست و پنجه نرم کند...

خلاصه داستان : در یک روز عادی اتفاقی عجیب همه را شگفت زده میکند . طی یک عملیات نیروهای ویژۀ آمریکا در عراق، مردی پیدا میشود که 8 سال پیش مرگش اعلام شده بود. مردی که محاسنش بلند شده و از تمدن برای چندین سال دور بوده . آن مرد کسی نیس جز " اسکات برودی" .او در این 8 سال اسیر نیروهای القاعده بوده و بر اثرِ تصادف به توسط نیروهای ویژه پیدا میشود. موجِ شادی در میان مردم آمریکا میخروشد...سربازِ وطن به آغوش میهن بازگشته ، حتی رئیس جمهور هم این بازگشت را به وی خوش آمد میگوید. اما آیا همه چیز به همین سادگیست؟

خلاصه داستان : ماجرای مامور جوان و تازه‌کار CIA که اتفاقی به او گفته می‌شود تمرین‌هایش تمام شده است و حالا باید به ماموریت برود، اما او هنوز چیزی یاد نگرفته است و...

خلاصه داستان : این سریال داستان یک خانواده ایتالیایی ساکن نیو جرسی است که به فعالیت های مافیایی خلاف مشغول هستند . تونی سوپرانو به عنوان رییس این گروه (خانواده) انتخاب می شود . شخصیت او در خانه پدری عاطفی و مهربان و در بیرون از خانه یک جنایتکار و بیماری روانی است. این سریال تلفیقی از دو جنبه خانوادگی و جنایی است . روابط خانوادگی آنها و پایبندی آنها به اصول و قواعد دینی از یک سو و از سوی دیگر انجام اعمال خلاف زیبایی دو چندانی به این سریال داده است . این سریال از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۷ در آمریکا از شبکه HBO پخش شده و یکی از محبوبترین سریالهای خانواده های آمریکایی در طی این سالها بوده و جوایز و نامزدیهای بسیاری از جشنواره های معتبر دنیا داشته ( سوپرانوس ۲۱۱ بار نامزد شده که ۸۲ بار آن به جایزه ختم شده است). از جذابیتهای این سریال ، نکته ها و دیالوگهای جالب روانشناسانه ای است که بین آنتونی و روانشناسش که یه زن جذاب است ردو بدل می شود.

خلاصه داستان : " ویل" پسری از محله فقیر نشین "فیلی" است که توسط مادرش برای زندگی به خانه یکی از اقوام ثروتمند خود در "بل ار" فرستاده می شود. خانواده "بنک" یکی از ثروتمند ترین خانواده های منطقه هستند که در خانه مجلل خود زندگی می کنند. ولی ورود "ویل" نظم اشرافی که در این خانه حاکم بود را به هم می زند. او که بچه خیابان و موزیک رپ و رفص و آواز است با دیگر افراد خانه از بچه ها گرفته تا والدین تفاوت زیادی دارد. شیوه حرف زدن او شیوه خیابانی و رنگین پوستیست در جایی که خانواده "بنک" بسیاری از کلمات و رفتار "ویل" را بسیار وقیحانه می نامند. با گذشت زمان این دو نوع طرز فکر و دیدگاه بیش از پیش به هم نزدیک می شوند ولی رفتارهای این جوان پرشور در این خانواده اشرافی همچنان مایه خنده هست.